شنبه 27 خرداد 1396برچسب:, :: 22:56 :: نويسنده : فافا
نميدونم حسمو چه جوري بيان كنم اصلا ميخوام بنويسم همين الانم يه بغضي به اندازه ي تمام اين سختي ها حرف هايي كه بهم زدن تو گلوم نشسته تو اين راه برخلاف باور اكثريت ما سختي هاي زيادي كشيدم ولي من اينجا ثبت نكردم از خوشي ها نوشتم چون از اولم دوست داشتم كه چندسال ديگه كه زنده باشم بيام اينجا خاطرات خوش بخونم خدارو هزاااار مرتبه شكر شكر شكر شكر كه ما رو بهم رسوند اگه اون هفت سال دوستي رو بزاري كنار من بعد از خوندن خطبه ي عقد مهرم به همسري بيشتر شده نه اينكه قبلش دوستش نداشته باشم ولي واقعا حس كردم كه خطبه عقد واقعا مقدسه و مهر رو بيشتر ميكنه خدارو شكر كه من هفت سال پيش يه همچين شبي به همسري اس ام اس دادم و شروع شد رابطه ي جدي ما كه تو اوج شوخي شروع شد حالا اون پسر همسايه شد مونس من دوست من بهترين ادم زندگي من كسي كه ميدونم تو دنيا نيست كسي كه به اندازش من رو انقدر بخواد خدارو شكر ميكنم از ته دلم براي همه ي عشق هاي واقعي وصال رو از خدا ميخوام عشقنامه:مرد من مهربونترين ادم زندگيم دوست دارم براي تمام روزهايي كه مثل يه كوه پاي خواستنت ايستادي نظرات شما عزیزان:
|